کلمه طرحواره را برای اولینبار پیاژه روانشناس سوئیسی مطرح کرد و به معنی اعمال و افکار مشابهی است که بارها در محیط مورد استفاده قرار میگیرند. طرحوارهها ...
کلمه طرحواره را برای اولینبار پیاژه روانشناس سوئیسی مطرح کرد و به معنی اعمال و افکار مشابهی است که بارها در محیط مورد استفاده قرار میگیرند. طرحوارهها مجموعه ای از هیجانها، احساس های بدنی،شناخت واره ها و خاطرات هستند و به عنوان اصل سازمانبخش کلی در روانشناسی و رواندرمانی،درنظرگرفته شده که برای تجارب زندگی فرد ضروری می باشد.طرحواره می تواند ،سازگار و یا ناسازگار،مثبت یا منفی باشد. در واقع طرحواره درمانگران، طرحوارههای ناسازگار اولیه را عامل اصلی مشکلات منش شناختی، اختلالات شخصیت و بسیاری از اختلالات مزمن قلمداد میکنند. طرحوارهها در دوران کودکی و نوجوانی شکل میگیرند و از خاطرات، احساسات بدنی و هیجانات تشکیل میشوند. هم به خودمان و هم به دیگران مربوط است و در سرتاسر زندگی تداوم مییابد.
جفری یانگ، بنیان گذار طرحواره درمانی ، 18 طرحواره را در انسان معرفی کرد که بر مبنای آسیب به 5 دسته نیاز های اولیه و زیربنایی ما شکل میگیرند. این نیاز ها عبارتند از:
دلبستگی ایمن
خودگردانی، کفایت و هویت
خویشتن داری و خودانضباطی کامل
بیان سالم نیاز ها و هیجانات
خودانگیختگی و تفریح
اگر هرکدام از این نیاز های اولیه ما به درستی ارضا نشوند ، باعث ناکامی و در نهایت ایجاد یک طرحواره آسیب زا می شود. این ناکامی میتواند از طرق مختلف ایجاد شود از جمله : عدم ارضای نیازها، ارضای بیش از حد نیازها ، آسیب دیدن و قربانی شدن ، درونی سازی یا همانندسازی با افراد مهم زندگی
طرحوارههای ناسازگار اولیه برای بقا مبارزه میکنند و اگرچه فرد آگاه است که طرحواره علت ناراحتی اوست اما با طرحواره احساس راحتی کرده و همین احساس فرد را به این نتیجه رسانده که طرحوارهاش صحیح باشد در نتیجه به سمت وقایعی کشیده میشوند که با طرحوارههایشان همخوان باشد . به همین علت تغییر طرحوارههای ناسازگار برای آنها دشوار است.
طرحوارهها دارای دو عملکرد اصلی هستند: 1- تداوم طرحواره 2- بهبود طرحواره
تداوم طرحواره: هرگونه احساس، فکر و رفتار که باعث تقویت طرحواره میشود که توسط تحریفهای شناختی، الگوهای زندگی خودآسیب رسان و سبکهای مقابلهای تداوم مییابند.
بهبود طرحواره: هدف نهایی درطرحواره درمانی، بهبود طرحواره می باشد. بهبود طرحواره به کاهش هیجانها، احساس های بدنی،شناخت واره ها و خاطرات آن طرحواره منجر میشود، و منجر به یکسری تغییرات رفتاری خواهد شد، از قبل آن بیماران یاد میگیرند سبكهای ناسازگارانه را با سبكهای مقابله ای سازگارانه تعویض کنند که فرایند درمان شامل مداخلات شناختی،عاطفی و رفتاری میباشد.
طرحواره درمانی برای اختلالات منش شناختی همچون اضطراب و افسردگی به کار میرود و در پی حل هسته مرکزی مشکل است. نگاه این رویکرد به درمان نگاهی از پایین به بالاست و ابن به معنی این است که در درمان به سراغ عمیقترین سطح طرحوارهها میروند. لذا تلاش میشود طرحواره ناسازگار اولیه تضعیف و طرحواره سالم ایجاد و جایگزین کرد.
طرحواره درمانی یک رویکرد حساس در درمان است چرا که ابتدا درمانگر باید بتواند طرحواره ناسازگاری را که موجب احساسات، هیجانات و رفتارهای بیمارگونه شدهاند را تشخیص دهد و پس از آن طرحواره جدیدی متناسب با شخصیت فرد و متضاد با طرحواره ناسازگارش در بیمار ایجاد کند و طی مراحل مختلف درمان آن را جایگزین طرحواره ناسازگار نماید.