شرحی بر رویکرد شناختی – رفتاری

با نگاهی به این مطالب متوجه خواهیم شد که درمان شناختی- رفتاری نیز درمان ساده‌ای نبوده و نیاز به آموزش حرفه‌ای دارد.

شاید به نظر اکثر کسانی که به تازگی با حیطه درمان در رشته روان شناسی آشنا شده اند، درمان شناختی رفتاری را به عنوان یکی از ساده‌ترین رویکردهای درمانی بشناسند. تکلیف محوری و تکنیک محوری از ویژگی­های بارز این رویکرد است که در نگاه اول درمان را برای درمانگر ساده جلوه می­دهد ولی تا زمانی که بیمار انگیزه­ای برای انجام این تکالیف نداشته باشد درمان نیز بی تیجه و بی فایده خواهد بود. در واقع دیدگاه شناختی رفتاری معتقد است آنچه آسیب دیده فکر بیمار است و درمانگر در پی آن است الگوهای فکری مخرب و مزاحم را که بر رفتار تاثیر منفی دارند شناسایی و تغییر دهد. با نگاهی به ادامه مطالب متوجه خواهیم شد که درمان شناختی- رفتاری نیز درمان ساده­ای نبوده و نیاز به آموزش حرفه­ای دارد.

 همچنین در ادامه به برخی از تکنیک­های درمانی نیز اشاره­ای کوتاه خواهیم داشت.

 رفتار درمانی با کارهای اسکینر و پاولوف آغاز شد که در آزمایشات خود بر تقویت و تنبیه و شرطی سازی تاکید کرده بودند. اما آغازگر و مبدع درمان شناختی رفتاری را می توان آرون تی بک نامید که بر افکار منفی خودکار تاکید داشت و مطالعات خود را در زمینه چگونگی تاثیر افکار و احساسات بر رفتار توسعه داد. در واقع بک معتقد بود فرد بیمار در یک چرخه منفی افکار به دام می افتد . فکری که در پس آن احساس منفی و بعد از آن رفتار منفی ظاهر می شود و تکرار مداوم چرخه افکار منفی در اتفاقات روزمره زندگی موجب بروز اختلالات روحی و روانی خواهد شد . پس راهکار نخست تاثیر گذاشتن بر روی فکر بیمار است که در راستای آن احساسات و رفتار بیمار نیز تغییر می کند.

مزایای این رویکرد را می توان اینگونه برشمرد:

  1. درمانی کوتاه مدت و موثر است.
  2. مقرون به صرفه تر از سایر درمان هاست.
  3. به مراجع مهارت‌هایی  برای با مقابله با مشکلات آموزش می دهد که هم در حال و در آینده می تواند مفید باشد.

چالش­هایی که در این رویکرد درمانی با آن مواجه می­شویم اغلب به شرح زیر است:

  1. تغییر در برخی افراد می­تواند واقعا امری دشوار باشد و رواندرمانگر باید سعی کند بیمار را به نحوی انگیزه­مند کند که بتواند از پس تغییرات بزرگ در زندگی برآید.
  2. CBT بیشتر نقش آموزش دهنده را برای بیمار ایفا می کند و برای مراجعانی مناسب است که با رویکردهای ساختاریافته راحت هستند.
  3. زمانی درمان نتیجه بخش است که بیمار مایل به تغییر باشد و برای آموزش و انجام تکالیف خود حتی در محیط خارج از محیط درمان نیز وقت بگذارد.
  4. پیشرفت به صورت تدریجی اتفاق می­افتد و درمانگر با چیدن یک برنامه گام به گام به هدف خود که درمان مراجع خود است نزدیک می شود.

 درمان شناختی رفتاری می تواند به افرادی که با مشکلات روحی از قبیل: اعتیاد، پرخاشگری، اضطراب، افسردگی، دوقطبی، وحشت زدگی و فوبیا موثر باشد و همچنین می تواند به افرادی که مشکلاتی از جمله: طلاق یا جدایی، غم از دست دادن یا سوگ، عزت نفس پایین، مشکلات روابط و استرس های شدید دارند کمک کند. همچنین CBT در همه سنین قابلیت استفاده دارد و برای کودک و بزرگسال می توان این درمان را ارائه داد.

یک روانشناسی که برنامه های درمانی خود را مطابق با رویکرد CBT پایه ریزی می کند باید این نکته را بداند که در اختلالات شخصیتی شدید و همچنین در اختلالاتی که مشکلات عمیقی وجود دارد این رویکرد به تنهایی قادر به حل مشکل نخواهد بود و در اکثر اوقات باید بیمار را در ابتدا به یک روانپزشک ارجاع دهد تا علائم اختلال اندکی کاهش یابد و پس از کاهش علائم درمان روانشناختی را آغاز کند.

یادگیری این رویکرد نیز مثل سایر رویکردها نیاز به آموزش تخصصی دارد و با آموزش­های دانشگاهی نمی­توان به طور حرفه­ای یک درمانگر با رویکرد CBT شد . آکادمی علمی آموزشی پایا در راستای تحقق این هدف دوره­های جذابی را برای علاقه­مندان حوزه درمان تدوین نموده است تا بتواند درمانگرانی حرفه­ای و مطابق با نیازهای روز جامعه تربیت کند.